- سایت خبری مجلس اعلای اسلامی عراق - http://almejlis.ir -

عربستان نمی تواند اتحاد ایران و عراق را به هم بزند

اکنون عراق در آستانه برگزاری انتخابات پارلمانی سال ۲۰۱۸ خود با مسائل عدیده ای روبه رو است. از جنگ و مبارزه با داعش و تاثیرات سوء آن، اختلافات عمیق سیاسی برخی اشخاص و احزاب تا آثار برگزاری رفراندوم در کردستان عراق و کوک شدن ساز جدایی این منطقه، آینده مبهم و نامشخصی را برای عراق رقم زده است. عراقی که اکنون در پس جنگ تقریبا سه ساله با داعش در پی بازسازی خود است. اما در این میان آرایش احزاب سیاسی عراق در آستانه انتخابات نقش مهمی در جهت دهی به این اتفاق مهم دموکراتیک عراق دارد. به گفته جاسم محمد جعفر، نماینده پارلمان از ائتلاف دولت عراق، نوری المالکی (ائتلاف دولت قانون)، سید عمار حکیم (جریان حکمت) و سلیم الجبوری (حزب اسلامی اهل سنت) به علاوه “اتحادیه میهنی کردستان عراق” و حزب ” تغییر”(گوران) که با اما و اگرهای تنش اقلیم و حضور نیم بند احزاب کردی در هاله ای از ابهام است در یک جبهه سیاسی قرار خواهند گرفت. درمقابل مقتدی صدر (جریان صدر)، اسامه النجیفی (متحدون اهل سنت) و مسعود بارزانی (حزب دمکرات کردستان عراق)- البته در صورت حضور و حل وفصل مسئله اقلیم کردستان تا آن زمان- در صف مقابل خواهند بود. این دو جبهه مهم سیاسی، مهمترین ائتلاف های پیش بینی شده برای انتخابات آینده هستند و احزاب کوچکتر بر حسب نزدیکی دیدگاه به هر یک از این دو جریان، به یکی از آنها خواهند پیوست یا ائتلاف های ثانوی ایجاد خواهند کرد. در این میان وجود اختلافات بین نوری المالکی و حیدر العبادی را در حزب الدعوه باید جدی دانست که می تواند تاثیر مهمی در انتخابات ۲۰۱۸ داشته باشد. از سوی دیگر این گمانه که ایاد علاوی، رهبر جریان “العراقیه الوطنیه” نیز به ائتلاف احتمالی صدری ها – بارزانی ها ملحق شود، وجود دارد. بنابراین آرایش کلی سیاسی عراق در آستانه انتخابات از هم اکنون در حال پی ریزی است. در این میان به واسطه تاثیرات جنگ با داعش، حضور احتمالی حشد الشعبی در جرگه انتخابات در لوای احزاب سیاسی و واکنش های مثبت و منفی نسبت به آن را نیز نباید نادیده گرفت. در این رابطه دیپلماسی ایرانی گفت وگویی را با ماجد غماس، نماینده مجلس اعلای اسلامی عراق در ایران انجام داده است که در ادامه می خوانید:

با نگاهی کلی به شرایط عراق طی دو سال اخیر وضعیت و اقتضائات این کشور بیشتر متاثر از جنگ با داعش است. بر این اساس از دیدگاه شما شرایط سیاسی کشور را تا چه اندازه متاثر از شرایط نظامی عراق می دانید؟

شرایط سیاسی احزاب عراق پس از دوران داعش که ان شاالله وجود آنها در خاک عراق درحال پایان است، پس از جنگ کلیدی تلعفر روزنه های امید پررنگی به وجود آمده است. لذا این پیروزی ها قدرت جدید و بیشتری را برای عراق ایجاد کرده است که نیروهای سیاسی این کشور هم از این تجدید قوا و نیرو بی بهره نخواهند بود. چرا که جایگاه عراق در منطقه بالا خواهد رفت. افزون بر این مسئله این پیروزی ها و در نهایت از میان رفتن داعش در خاک عراق، نه یک پیروزی برای خود عراقی ها که پیروزی دوستداران و حامیان عراق به ویژه جمهوری اسلامی ایران به شمار می آید. چراکه فداکاری ها و حمایت های بی دریغ تهران از بغداد در بحبوحه مبارزه با داعش سهم به سزایی در کسب این پیروزی ها داشته است. با نگاهی به همین نکات اکنون عراق به واسطه کسب این پیروزی ها کشوری قوی در منطقه محسوب می شود. چرا که قدرت نظامی ارتش عراق و همراهی نیروهای حشد الشعبی و همچنین نیروی معنوی که پس از فتوای آیت الله سیستانی به وجود آمد در کنار همراهی حامیان بغداد مانند ایران و موضع گیری های قاطع مقام معظم رهبری باعث شد قدرتی بسیار قوی متشکل از نیروی نظامی و معنوی در عراق برای جنگ با تروریسم شکل گیرد. لذا تک تک این عوامل باعث شد کل نیروهای نظامی و انتظامی در عراق به یک نیروی فزاینده دست یابند و در سایه همین نیرو پیروزی های خود را در مقابل داعش کسب کنند. پس این مسئله قطعا تاثیر خود را در حوزه سیاسی نیز گذاشته است. از جهاتی کسانی که مخلصانه برای اعتلای نام عراق کار می کنند نیروی بسیاری را از این فضای نبرد با داعش کسب کرده اند و از این طریق برای اصلاح برخی از نابسامانی های این کشور مانند فسادهای بی شمار موجود دست به اقداماتی زده اند. البته در این راستا آقای عبادی در جایگاه نخست وزیر عراق برای اصلاح این فسادها که متاسفانه در دستگاه های سیاسی، مالی و اداری رخنه کرده گام هایی برداشته است. در موازات با این رفتارهای اصلاحی سیاسی نوع همدلی و همراهی احزاب هم برای پیگیری و از میان بردن این فسادها شکل گرفته است. نکته دوم در خصوص تاثیر شرایط جنگ با داعش بر فضای سیاسی عراق به کشمکش ها و اختلافات فضای سیاسی این کشور در دوران پسا داعش باز می گردد. بسیاری از رسانه ها و کارشناسان از جهات و ابعاد گوناگون آینده سیاسی این کشور را پس از پایان جنگ با داعش بررسی کرده اند باید اما در این راستا بپذیریم که برخی از پیروزی های ارتش عراق و حامیان آنها علیه داعش ناراحتند و این شرایط موجود باب میل آنها نیست. لذا سعی می کنند که تمام دستاوردها و پیروزی های جبهه مقاومت عراق را یا اساسا نادیده بگیرند یا کمرنگ نشان دهند. چرا که نیروی اصلی پیروزی علیه داعش به نیروهای نظامی حشدالشعبی بازمی گردد که بسیجی بسیار قوی از نیروهای مردمی عراق است. ما در ایران «بسیج» را نمادی از یک قدرت می دانیم. در عراق هم اکنون به واسطه اقدامات حشد الشعبی این نیرو به یک نماد در عراق بدل شده است. لذا مخالفان این نیرو سعی در بدنام کردن آن دارند. البته در پس تمام تبلیغات و هیاهوی منفی و سوء برای بدنام کردن حشد الشعبی برخی نیروهای منطقه ای وفرا منطقه ای حضور دارند که در نهایت هم ناکام ماندند. هرچند که هنوز هم این خطر اتهام زنی ها وجود دارد. در آینده هم مطمئنا برخی با بزرگ نمایی و زدن اتهامات گوناگون، سعی می کنند برخی اقدامات دیگران را به عنوان جنایات منتسب به حشد الشعبی جلوه دهند، هدف آنها تنها این است که حشد الشعبی را در کنار داعش قرار دهند تا هر دو را مجرم قلمداد کنند. اما همانطور که گفتم این توطئه خوشبختانه تاکنون بی اثر بوده است چرا که آگاهی بسیار خوبی که نیروهای امنیتی حشد الشعبی پیدا کرده اند و در موازات آن وجود مرجعیت هوشمند دینی در عراق و استفاده از تجربیات با ارزش سیاسی – نظامی حامیان بغداد و مشخصا ایران و تبیین گری دولت مرکزی بغداد و برخی از نیروهای سیاسی عراقی تا حد بسیار زیادی مانع از به ثمر نشستن این دسیسه ها علیه حشد الشعبی شده است.

در راستای ایجاد فضای سوء برای حشد الشعبی که در موازات تاثیرگذاری فضای نظامی مبارزه با داعش بر فضای سیاسی عراق هم تعریف می شود، مسئله حضور حشد الشعبی در قامت یک حزب سیاسی در انتخابات پارلمانی ۲۰۱۸ عراق است. مخالفان این حضور بر این باورند که حضور نظامیان در کار سیاسی از یک سو باعث تداخل این دو حوزه می شود و از سوی دیگر نظامیانی که با امور سیاسی آشنا نیستند سبب تشتت در اداره امور کشور خواهند شد. این مسئله از دید شما چگونه تحلیل می شود؟

این نکته مهم شما در راستای همان تاثیرات فضای نظامی بر سیاسی و پروژه اتهام زنی و دسیسه چینی علیه حشد الشعبی است. این مورد قطعا می تواند به یکی از چالشهای عراق بعد از دوران پایان جنگ با داعش بدل شود. اما در همین راستا و برای جلوگیری از وجود هر گونه سوءظن دولت و مجلس عراق قوانینی را تصویب کرده اند که این قانون به حشدالشعبی و سایر نیروها پتانسیل حضور ضابطه مند را در شرایط سیاسی عراق می دهد. اما مسئله ای که در خصوص نکته شما وجود دارد این است که در مقابل حشد الشعبی به عنوان یک نیروی مقاوم که پیروزی های متعددی را به دست آورده برخی از احزاب سیاسی سعی می کنند خود را در به ثمر نشاندن این پیروزیها شریک بدانند، هر چند که باید گفت بسیاری از نیروها و احزاب سیاسی در حشد الشعبی نیروی نظامی دارند، اما تلاش برای مصادره این پیروزی ها بیشتر از جانب احزابی صورت می گیرد که هیچ سهمی در این پیروزیها ندارند. لذا مطرح کردن این مسئله که حشد الشعبی تمایل به حضور در فضای سیاسی عراق دارد، باید گفت که چنین مسئله ای اساسا صحت ندارد. اما مسئله مهم این است که در جنگ با داعش که از بغداد تا موصل را درگیر کرد، شامل نیروها و احزابی بود که در حشد الشعبی حضور داشتند و در مبارزه با داعش شهدایی را تقدیم عراق کردند. پس اکنون نقطه اختلافی اینجاست که این احزاب تا چه اندازه از نام و سهم حشد الشعبی برای انتخابات سال ۲۰۱۸ استفاده کنند. مثلا در این خصوص برخی از سیاسیون با پوشیدن یونیفرم نظامی و حضور در میان نیروهای حشد الشعبی به دنبال کسب رای هستند. شاید برخی از نیروهای سیاسی واقعا در حشد الشعبی حضور داشته باشند اما بعضی از سیاسیون هم با یک نمایش به دنبال نفوذ بیشتر در میان مردم هستند و این سوء استفاده از احساسات و عواطف مردم یکی از نقاط مناقشه ای فضای سیاسی عراق در آستانه انتخابات سال ۲۰۱۸ است، لذا دولت و مجلس چنانی که گفته شد به دنبال تصویب و اجرای قوانینی مشخص در خصوص حضور این نیروهای نظامی به صورتی قانونی و ضابطه مند در انتخابات سال ۲۰۱۸ هستند.

شما به پتانسیل و قدرت بالای عراق در جنگ با داعش اشاره کردید و همین امر سبب شده رفتار همسایگان نسبت به بغداد تغییرات چشم گیری را پیدا کند که نمونه های بارز این تغییرات به تغییر رفتار عربستان سعودی باز می گردد. چرا که ریاض از آغاز جنگ سوریه و متعاقب آن عراق از حامیان تروریستها بوده اند اما اکنون در رفتاری متناقض با گذشته به حمایت و نزدیکی به بغداد می اندیشد. در این راستا سفر عادل الجبیر به بغداد و حیدر العبادی به ریاض از نمونه های این نزدیکی به بغداد است. بسیاری از کارشناسان معتقدند که ریاض در بطن این تغییر رفتارها و نزدیکی به بغداد به دنبال سرمایه گذاری و گسترش نفوذ خود در میان احزاب و نیروهای سیاسی عراق در انتخابات سال ۲۰۱۸ است. برخی دیگر نیز بر این باورند که در پی پیروزی های بغداد در مقابله با تروریسم عراق توانسته جایگاه مهمی را در خاورمیانه کسب کند و همین مسئله سبب تجدید نظر و بازنگری ریاض نسبت به روابط خود با بغداد شده است. از دید شما این تغییر رفتار عربستان و نزدیکی دیپلماتیک به بغداد و نیروها و احزاب سیاسی عراق را ناشی از چه عواملی می دانید؟

صرف نظر از این دو دیدگاهی که به آن اشاره کردید نباید فراموش کرد که عراق یک کشور عربی است چرا که بیشترین درصد جامعه مذهبی و قومی در این کشور را اعراب اهل تشیع تشکیل می دهند، لذا اگر این گروه در حیطه جهان عرب به قدرتی دست یابد به معنای حضور جبهه ای مقاوم در مقابل تروریسم است. چنان که در جهان عرب جبهه ای هم در مقابل به نام سازش با تروریسم به وجود آمده است. لذا پررنگ شدن جبهه مقاومت می تواند توجه جهان عرب را به خود جلب کند. این مسئله قطعا باعث پررنگ شدن عراق، آن هم عراقی که متشکل از کرد، عرب، ترکمن، شیعه، سنی و مسیحی است. پس این کشور در بستر همین تنوع قومی و مذهبی توانسته در یک اتحاد پیروزی های مهمی را در جنگ استراتژیک با تروریسم داعش به دست آورد که این مسئله خود می تواند در قالب یک شمشیر دولبه عمل کند. از یک سو این اتحاد می تواند به عنوان قدرتی مهم در عراق به عنوان یک کشور عربی عمل کرده و این کشور را به عنوان یک الگو در جهان عرب معرفی کند و از سوی دیگر این مسئله هم می تواند باعث یک اصطکاک میان کشورهای عربی با عراق شود، چراکه در جامعه کشورهای عربی این تفکر وجود دارد که هر کشوری که قدرتمندتر است سایر کشورها تمایل به ائتلاف و نزدیکی با آن را دارند. مهم اینجاست که در این فضا عربستان خود را قدرت اول کشورهای عربی می داند و قطعا در مقابل افزایش قدرت عراق و حفظ جایگاه خود به عنوان قدرت اول عربی واکنش خود را نشان خواهد داد. در ابتدا ریاض برای از میان بردن قدرت عراق سعی در حمایت از گروه های تروریستی داشت اما پس از ناکامی اکنون به دنبال نزدیکی با عراق است. لذا اکنون رویکرد اول (عراق به عنوان قدرت اول) بیشتر به واقعیات میدانی خاورمیانه نزدیک است. اکنون هیچ کس منکر قدرت بغداد نیست و این افزایش قدرت به مزاق برخی از کشورها خوش نمی آید. افزایش قدرت بغداد در آینده به معنای افزایش قدرت سیاسی و اقتصادی و صادرات است که می تواند در حوزه تجاری به بازار جدی و رقیبی مهم برای کشورهای عربی تبدیل شود. هرچند که امروز در سایه مشکلات عراق بغداد تنها به بازار مصرف کالا بدل شده است. اما اگر این تغییر وضعیت و رشد عراق صورت بگیرد، تهدیدی جدی برای کشورهای عربی رقیب است. امروز پس از پیروزی های مهم در مقابل تروریسم قدرت تولید و صادرات نفت و گاز در عراق بیشتر شده است و همین مسئله باز هم می تواند نگرانی هایی را برای برخی کشورهای تولید کننده نفت مانند عربستان ایجاد کند. لذا در برابر تمامی این نکات ریاض برای مقابله با بغداد تنها می تواند دو راهکار داشته باشد؛ مقابله یا نزدیکی با عراق. اکنون عربستان با پذیرش واقعیت های میدانی و قبول شکست در سوریه، عراق و یمن به این نتیجه رسیده که خاورمیانه در حال یک دگردیسی بر خلاف اهداف و برنامه های اوست. مهمتر از آن ریاض اکنون می بیند که عراق بدون عربستان در حال رسیدن به جایگاهی بسیار مهم در منطقه خاورمیانه است. در موازات این نکات اختلاف قطر با عربستان جایگاه این کشور را در میان کشورهای عربی متزلزل کرده است و احتمالا در آینده حتی متحدان عربستان مانند کویت، امارات متحده عربی و مصر هم از آن فاصله بگیرند. پس در این بستر و فضا ریاض سعی دارد تا خود را به سیاسیون و احزاب عراق نزدیک کند. در مقابل این سیاست عربستان اگرچه همانطور که گفتم بخش اعظم جامعه عراق را اعراب تشکیل می دهند و دارای اشتراکات فرهنگی و زبانی بسیاری هم با سایر کشورهای عربی هستند، اما یقینا برای نزدیکی دیپلماتیک با عربستان مطالباتی را دارند که شامل احترام متقابل، عدم دخالت در امور عراق، کاهش تنش و حمایت رسمی و قاطع از دولت بغداد است. در این چارچوب البته عربستان برخی از برنامه ها و اهداف خود را در تغییر رفتار هم پیگیری می کند، چرا که با نزدیکی به برخی از احزاب و افراد سیاسی سعی در ایجاد فاصله آنها با دولت عراق و در ادامه تهران دارد. البته عربستان با این تغییر رویه به دنبال افزایش نفوذ خود در جامعه سیاسی عراق نیز است. اما یقینا این برنامه هم به شکست خواهد انجامید، چرا که رابطه ایران و عراق یک رابطه استراتژیک و بسیار محکم است و یقینا هر برنامه ای برای از میان بردن یا حتی کمرنگ کردن این رابطه محکوم به شکست است. زیرا اساسا نه می توان حمایت ها و کمک های تهران را به بغداد در مبارزه با تروریسم نادیده گرفت و نه می توان به قدرت بزرگ سیاسی نظامی و مشترکات فرهنگی بین دو کشور پشت کرد. اما عراق در عین حفظ رابطه خود با تهران نمی تواند از ارتباط با قدرتی مانند ریاض هم چشم پوشی کند. لذا سعی در برقراری نوعی تعادل را در آینده خواهد داشت.

اما رفتار عربستان نشانه ای دال بر نزدیکی سازنده نیست. شاید در ابتدا این تغییر رفتار ریاض در خصوص نزدیکی با مقامات سیاسی عراقی نشانی از قدرت گرفتن عراق باشد، اما اکنون ریاض به دنبال نزدیکی با اشخاص سیاسی و بازی کردن با این مهره ها جهت تاثیرگذاری در صحنه عراق است. پس آیا نمی توان این تغییر رفتار استراتژیک عربستان را نه یک بازنگری در سیاست های گذشته که تاکتیکی برای تفرقه در جامعه سیاسی و مشخصا احزاب شیعی در آستانه انتخابات سال ۲۰۱۸ عراق دانست؟

یقینا عربستان سیاستی مشابه با آمریکا و کشورهای اروپایی را پیاده می کند. آمریکا و کشورهای اروپایی بر اساس دو اولویت سیاست های خود را در خاورمیانه پیاده می کنند. اول دستیابی به اهداف و منافع بر اساس برنامه خود و دوم تن دادن به واقعیت و  همراهی با تحولات میدانی. اکنون عربستان هم برخلاف میلش در حال تن دادن به واقعیت های میدانی است. لذا اگر چه من هم منکر وجود شیطنت ها، تفرقه ها و تاثیرات سوء عربستان در عراق نیستم اما مطمئنا عربستان اکنون به یک واقع بینی سیاسی به خصوص در صحنه عراق تن داده است. از همین رو هم بواسطه این مسئله سعی در تعدیل سیاست های پیشین خود دارد. یقینا اکنون پرونده فرقه گرایی و جنگ مذهبی با کمرنگ شدن تروریسم در حال بسته شدن است، لذا عربستان که برای رسیدن به اهدافش سرمایه گذاری های بسیار هنگفتی را داشته، اکنون برای جلوگیری از ضرر بیشتر ناگزیر از تغییر در سیاستهایش است. هرچند که تغییر سیاست در رفتار ریاض اکنون به یک نقطه ایده آل نرسیده اما پالسها و نشانه هایی از بهتر شدن وضعیت به خصوص در رفتار عربستان در دوران حج امسال دیده شده است. از همین رو این تغییر رفتارها در جامعه عربستان و از سوی علمای تندروی این کشور به شدت مورد انتقاد است. اکنون خود ریاض هم در سایه این مسئله با تنش هایی در بدنه سیاسی به خصوص پس از حضور محمد بن سلمان در جایگاه ولیعهد روبه روست.

اما علاوه بر داعش عراق اکنون با مشکل اقلیم کردستان عراق و مسئله جدایی هم روبه روست. آیا اساسا جامعه عراق که یک جامعه فدرالی است اجازه جدایی را به کردستان عراق حتی در بستر  رفراندومی که برگزار شد را خواهد داد؟

اولا رفراندوم با شرایطی که برگزار شد مخالف قانون اساسی عراق بود. همانطور که شما گفتید قانون اساسی عراق به عنوان یک کشور فدرال بر اتحاد همه بخش های عراق در پروسه تشکیل دولت تاکید دارد. هرچند که این قانون برای اقلیم کردستان برخی امتیازات و شرایط خاص را قائل شده است که قانون ۱۴۰ برای حل مناطق مناقشه برانگیز هم وجود دارد. اما مسئله استقلال و انفصال کامل کردستان از عراق اساسا در قانون عراق وجود ندارد. چنانی که شاهدید نه تنها هیچ کدام از احزاب و گروه های سیاسی داخلی عراق، که حتی هیچ کشور منطقه ای و فرامنطقه ای این همه پرسی و نتیجه اش را به رسمیت نشناخته است. اما درخصوص اهداف کردستان از سناریو جداسازی اقلیم از عراق باید گفت که بیشترین تلاش و تکاپو از جانب خانواده بارزانی و شخص مسعود بارزانی و حزب دموکرات کردستان عراق شکل گرفته است. در مرحله اول بارزانی به واسطه رفراندوم سعی در قبولاندن این واقعیت دروغین را داشت که اکنون در پس نیتجه رفراندوم، کردستان توان جدایی از عراق را دارد و یقینا این مسئله می تواند چالش های جدی تری را برای کردستان عراق شکل دهد، چنانی که امروز اقلیم با برخی از این مشکلات دست و پنجه نرم می کند. در ثانی خانواده بارزانی که از خانواده ها و احزاب قدرتمند و بانفوذ اقلیم کردستان و حتی عراق است و در جنگ با رژیم بعث صدام هم مبارزات شایانی را داشته اکنون برای استمرار این نفوذ و گسترش قدرت خود در خاک عراق در لوای همه پرسی و برنامه استقلال کردستان دست به ماجراجویی خطرناک زده است، که نه تنها می تواند خانواده بارزانی که حتی کل کردستان عراق را با خطر و تهدید جدی روبه رو کند. نشانه های آن در وضعیت سیاسی – اقتصادی کنونی اقلیم پیدا است. گذشته از این نکات ما در جریان تبلیغات و برگزاری رفراندوم شاهد حمایت تل آویو از این اقدام بودیم، البته این مسئله به معنای ارتباط تنگاتنگ اربیل با تل آویو نیست، اما این دست از حمایت ها یا پشتیبانی هایی که برخی جوامع مدنی کردی یا منتسب به کردها در حمایت و پشتیبانی از جدایی کردستان در خود اقلیم، اسرائیل و کشورهایی اروپایی و آمریکایی دارند به نحوی می تواند دال بر برنامه از جانب برخی بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای برای ایجاد یک فتنه و آشوب در عراق باشد؛ آن هم عراقی که در آستانه پیروزی در مقابل تروریسم است. در موازات با این مسئله میل تاریخی کردها برای استقلال و تشکیل کشور کردی را نباید نادیده گرفت. این نکته در ذهن کردها جا گرفته است و با تحریک این تفکر در سایه برنامه رفراندوم و جدایی از خاک عراق این میل تاریخی بسیار پررنگ تر شد، به گونه ای که امروز حتی بسیاری از شخصیت ها و احزاب کردی که به نوعی مخالف یا منتقد آن هستند، نمی توانند به صورت صریح انتقاد خود را از این جدایی داشته باشند، چراکه امکان حذف آنان از سوی جامعه تحریک شده کردی وجود دارد. از سوی دیگر شرایط سیاسی کردستان عراق با تعطیلی پارلمان و حضور فراقانونی آقای مسعود بارزانی در جایگاه ریاست اقلیم برای مسئله جداسازی کردستان چنانی که گفته شد از سوی احزاب مخالف به عنوان یک برنامه قدرت طلبی شخص بارزانی محسوب می شود و امکان دارد در شرایط آینده و فضای سیاسی اقلیم نوعی درگیری قدرت شکل بگیرد. لذا مجموع این شرایط و اهداف تداعی کننده آینده روشنی نه برای اقلیم کردستان عراق و نه برای کل کشور عراق و نه منطقه خاورمیانه است.

اما در پس برگزاری رفراندوم و تاثیر شرایط آن نمی توان روابط سیاسی اقتصادی اربیل و بغداد را علیرغم وجود اختلافات و تنش ها و حتی فدرالی بودن کردستان عراق نایده گرفت. در این بستر تاثیرات رفراندوم برگزار شده و نتیجه آن را بر انتخابات پارلمانی ۲۰۱۸ عراق چگونه تحلیل می کنید؟  

مجلس اعلا و سایر احزاب سیاسی عراق بارها مخالفت خود را چه قبل از رفراندوم و چه بعد از آن اعلام داشتند. چرا که شرایط کنونی عراق و اساس طرح تقسیم این کشور بسیار چالش زا و نادرست است. اما تاثیر مسئله رفراندوم و استقلال کردستان عراق بر انتخابات ۲۰۱۸ عراق باید گفت که نزدیک به هفت ماه تا انتخابات پارلمانی عراق فاصله داریم و اینکه تحولات منطقه کردستان به کدام سمت و سو خواهد رفت و واکنش های بغداد و سایر کشورها نسبت به اقدامات احتمالی اربیل چه خواهد بود، جهت و عمق تاثیرات خود را می تواند بر انتخابات سال ۲۰۱۸ داشته باشد. اما اکنون در پاسخ به سوال شما فقط می توان گفت که عراق در یک بستر متشتت و ناپایداری قرار گرفته است و هر لحظه امکان وقوع یک اتفاق وجود دارد. لذا تحلیل دقیق تاثیرات رفراندوم بر انتخابات ۲۰۱۸ را کمی مشکل می کند  و باید آن را به بعد از این تحولات موکول کرد.

اما با توجه به حساسیت های منطقه کرکوک در جریان رفراندوم و اظهارنظرهای مقامات حشد الشعبی و نیروهای پیشمرگه بر سر نزاع احتمالی بر سر مسئله کرکوک حتی در روزهای بعد از برگزاری رفراندوم، آیا اساسا درگیری در منطقه کرکوک را محتمل می دانید یا این که تمام اظهارنظرهای منتسب به مقامات حشد الشعبی را یک نوع سناریوسازی برای درگیر کردن این نیروها در مقابل اقلیم کردستان می دانید؟

ببینید حشد الشعبی یک موسسه و سازمان است. یعنی یک سازماندهی منظم قانونی تحت فرماندهی نظامی عراق فعالیت های حشد الشعبی را سامان می دهد و هر اقدام و تصمیمی که حشدالشعبی بنا دارد آن را پیگیری کند باید با موافقت فرمانده نیروهای نظامی عراق باشد و غیر از این راهکار و مسیر، حشد الشعبی نمی تواند دست به هیچ اقدامی بزند. اما در خصوص اظهارنظرهای برخی از فرماندهان و مقامات حشد الشعبی چه در دوران قبل از برگزاری رفراندوم و چه در دوران بعد برگزاری در خصوص کرکوک یا خود مسئله جدایی کردستان باید گفت که این دسته از اظهارنظرها را بیشتر باید نظرات شخصی خود افراد و مقامات حشد الشعبی دانست و ارتباطی با کل نیروی نظامی آن و واکنش رسمی این سازمان نظامی در مقابل اقلیم کردستان عراق یا هر مسئله دیگری ندارد. لذا اقدام حشد الشعبی در مقابل کردستان و کرکوک، یا باید زیر نظر ائتلاف ملی شکل گیرد یا زیر چتر هماهنگی با دولت و ارتش عراق. خارج از این مسئله هر گونه اقدام و واکنش حشدالشعبی مشروعیت قانونی ندارد .

اما به واسطه تصمیم جدایی آقای حکیم از مجلس اعلا و برخی اختلافات به دلیل تصمیمات و اظهارنظرهای آقای صدر، مجلس اعلا عراق برای جلوگیری از تشتت بیشتر چه راهکارهایی را در نظر گرفته است؟

اکنون مجلس اعلا عراق که در آستانه انتخابات پارلمانی سال ۲۰۱۸ عراق قرار دارد درحال جمع آوری نیروهایی است که به هر دلیلی با آنها اختلاف نظر و زاویه پیدا کرده بود و در این راستا حتی پناهندگان سیاسی را هم برای حضور دعوت کرده است، برای اینکه رویکرد جدیدی در مسایل سیاسی داخلی و مسایل دیپلماتیک و سیاست خارجی در برنامه های جدید مجلس اعلا برای آینده عراق طرح ریزی شده است. چراکه این برنامه ها باهدف گسترش و استحکام روابط خود با کشورهای دیگر پیرامونی منطقه و فرامنطقه ای با عراق تعریف شده است.

اما درخصوص جریان لائیسیته و سکولار آقای ایاد علاوی چه نظری دارید؟ آیا این جریان توان تاثیرگذاری لازمه را در جذب توجه و آرای مردم عراق برای انتخابات ۲۰۱۸ خواهد داشت؟

یکی از چالشهایی که اکنون جامعه سیاسی عراق با آن مواجه است، وجود برخی از عناصری است که اکنون در برخی از احزاب اسلامی حضور دارند. این نکته باعث اعتراض بسیار تند مردم عراق نسبت به این احزاب شده است. اما جریان مدنی منتسب به آقای علاوی که مخلوطی از بازماندگان حزب بعث عراق و طرفداران جنبش های اجتماعی و برخی از اسلام گراها هستند هنوز در جامعه سیاسی عراق از جایگاه و پایگاه چندان قوی برخوردار نیستند، هرچند که این احزاب در سایه شعارهای برابری اجتماعی دموکراسی و… سودای کسب توجه مردم عراق را دارند. اما تا کنون مردم عراق چندان رغبتی به جریان مدنی آقای علاوی ندارند. لذا من هم بعید می دانم که این جریان بتواند در انتخابات ۲۰۱۸ قدرتمند ظاهر شود مگر اینکه با برخی از احزاب اسلام گرا ائتلاف ایجاد کرده تا بتوانند به عنوان یک وزنه سیاسی در انتخابات پارلمانی آینده خود را معرفی کنند. اما چالش کنونی و اساسی جریان آقای علاوی این است که در جامعه مذهبی و سنتی عراق یقینا حضور سکولارها ،لاییک ها، کمونیست ها و… که بنای ایجاد زاویه و فاصله با دین اسلام را دارند از طرف جامعه عراق مقبولیت چندانی ندارد و همین جایگاه نیم بندی که پیدا کرده اند هم به واسطه موج سواری و سوءاستفاده از اعتراضات و نارضایتی های مردمی در بستر انتقادات جامعه عراق از مقامات دولتی در سایه فسادهای موجود به دست آمده است.

اکنون با نگاهی به حزب الدعوه شاهد انشقاق سه شاخه ای آن شده ایم. یکی منتسب به آقای ابراهیم جعفری، دیگری آقای نوری مالکی و جریان سوم مربوط به آقای حیدر العبادی است. در سایه این اختلافات، آینده حزب الدعوه را در انتخابات پارلمانی ۲۰۱۸ چگونه تحلیل می کنید؟ آیا بواسطه پیروزی های اخیر دولت و ارتش علیه داعش و افزایش توان آقای عبادی و پتانسیل بالای آقای مالکی باید انتظار یک اختلاف جدی بود یا این که حزب الدعوه پس از پایان انتخابات به یک ائتلاف برای کسب بیشترین تعداد کرسی دست خواهد زد؟

باید پذیرفت که جریان آقای جعفری دارای یک قدرت محدود است و توان بالایی را در حزب الدعوه ندارد. اما همان طور که شما هم اشاره داشتید آقای عبادی در جایگاه نخست وزیر فعلی عراق به واسطه کسب پیروزی های اخیر، هم در جامعه سیاسی و هم در میان مردم از مقبولیت زیادی برخوردار است و مضافا بر آن اقدامات ایشان در مبارزه با فساد فراگیر و مواضع قاطعشان در این خصوص مقبولت ایشان را افزایش داده است. یقینا این مسئله سبب خواهد شد که آقای عبادی در جایگاه بهتری برای انتخابات سال ۲۰۱۸ قرار بگیرد. اما در سوی دیگر ماجرا آقای مالکی هم از قدرت بالایی برخوردار است. لذا آینده حزب الدعوه به نوع عملکرد و گفتمان هر کدام از این افراد باز می گردد و اینکه بتوانند تا چه اندازه از جوان های شبه لاییک (روشنفکری دینی) که درصد قابل توجهی را در جامعه عراق دارند به خود جذب کنند.

پس مجلس اعلای عراق چندان تغییر جدی نخواهد کرد؟

پیش بینی شرایط و اقتضائات مجلس عراق از هم اکنون برای ۷ ماه دیگر بسیار سخت است. چراکه عراق در فاصله زمانی مابین از میان رفتن داعش تا برگزاری انتخابات در سال ۲۰۱۸ با مسایل بسیار زیادی روبه رو است. از تاثیرات برگزاری رفراندوم و شرایط پیچیده بغداد – اربیل تا وضعیت احزاب و افراد سیاسی مسئله قانون گذاری و سیر مبارزه با فساد و غیره، شرایط کنونی عراق را با یک عدم انسجام و پایداری روبه رو کرده است. لذا این عدم ثبات هر گونه تحلیلی را با شک و تردید روبه رو می کند. البته مهمترین مسئله در انتخابات عراق مسلما به عملکرد احزاب و اشخاص بازمی گردد. هرگونه اظهارنظر و عملکردی که در مخالفت با باور ملت عراق باشد یقینا می تواند در عدم کسب موفقیت حزاب تاثیرگذار باشد.